- خوش نهاد
- نیک نهاد، نیکونهاد، نیکوسرشت
معنی خوش نهاد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خوب سرشت پاک طینت
آنکه طبع آتش دارد، آنکه به رنگ آتش است
پاک طینت
آنکه یا آنچه طبع آتش دارد یا به رنگ آتش است
گوش دادن استماع کردن، استراق سمع کردن: صابر و حملا در سرای شاه آمدند و نظاره میکردند و گوش نهاده بودند تا چه شنوند، متوجه شدن توجه کردن
به دقت گوش دادن
ماهر در نواختن ساز
خوش طینت، پاک طینت
بدنهاد، بدسرشت، بدبنیاد، بدطینت، نانجیب
خوش آواز، دارای آواز و صدای خوشایند و دلنشین
خوش خوٰان، خوش لحن، خوش الحان، خوش گو، خوش سرا، عالی آوازه
خوش خوٰان، خوش لحن، خوش الحان، خوش گو، خوش سرا، عالی آوازه
ویژگی هر چیزی که به نظر خوب می آید و ظاهرش خوشایند باشد، خوش منظره
ویژگی کسی که میان مردم به نیک نامی و درست کاری معروف شده باشد، نیک نام